معلق
دلم برای دیدنِ کسی تنگ شده که نمیدونم کیه؟کجاست؟وچرا دلتنگش هستم.
دلم میخواد بزنم به جاده، برم تا برسم به جایی که نمیدونم کجاست و چه کسی منتظرمه؟
حسِ معلق بودن بین بودن و نبودن وجودم را تسخیر کرده.
کِی،کجا،باکی،چه قراری داشتم که یادم نیست؟
شاید وعدهء دیدارباخودم را فراموش کردم.
پ.ط.ت.م.ت16مهر1404
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ ساعت 9:12 توسط پاییزطلایی
|