بانوی شعروشوروشعور!

معبودِزمینی‌ام، یگانه عشقِ بیتا و بی همتا چگونه است که در برابرِ چشمانت هنوز ناتوانم و یارای نگاه کردن ندارم.

قدرت میخواهم، توانی که بتوانم نامِ مقدست را صدا کنم و نگاه باشکوهت را به خود جلب کنم.

و اما عشق چنان قدرتمند است که مارا باهم و برای هم نگه دارد!؟

دلتنگی سمی مهلک است که بیصدا ازپادر می آورد.

بقول مصطفی راغب: " پنهان کردن یک عشق یعنی اوجِ ویرانی "

تنهاکسی که هرروزبیشتراز دیروز دوستت دارد' پاییزطلایی،تنهامیانِ‌تن‌ها'