بنامِ تُ

میدونم نمیخونی اینارو، میدونم دیگه اهمیتی برات ندارم اما از وقتی رفتی، از وقتی رسماً رفتی و تنهاترم کردی همون اندک آدمهایی که ازبودنت خبر داشتن اومدن و محکومم کردن، خیلی حرفها و تهمتها بهت زدن اما ... اما هنوز برای من همان بانوی پاک و زلال و بلندبالایی که فقط به این باور رسیدی که من لایقت نبودم.

بقول یکی داناتراز ما:

آن سفر کردهء که صد قافله دل همره او ست

هرکجا هست خدایا به سلامت دارش